1/2/ 99 ـ کاشان
لابد و بی شک، یکم اردیبهشت میبایست به یاد هشت کتاب و سپهری میبودم که بودهگی شعر و نگاهش جاریست. اما این شبها، شبهایی چند را با وصاف بیدگلی و کتاب چراغان گذراندم. به قول مولف؛ «کتابچهای در جغرافیای بیدگل.» از محمد رضا متخلص به وصاف بیدگلی. روانش قرین شادی باشد۰ عجب کتابی است در جغرافیای محلی۰
و اما چراغان؛ بیدگل را به روشنی و درستی وصف میکند. از « اوضاع ماضیه و حالیه این قصبه از ... خرابی و آبادی و برج و باره و محلات و دروازه و امام زاده و حسینیه و غیره.» همین گونه تعداد خانه و خانوارهای درون هر خانه که عمدتن درون بیشتر خانهها، چند خانوار زندگی میکنند. با شمارشی از اعضا و و شغل ایشان در هر محله. همین طور دکانها و نوع کسب و کار اهالی بیدگل. چراغان به سال 1310 ه و در عهد ناصری و صدارت امین السلطان نوشته شده و با نسخهای به خط خوش میرزا ابوطالب مجلد شده است. گویا برای نخستین بار؛ ایرج افشار آن را در مجله فرهنگ ایران زمین منتشر میکند.
کتاب در زمانهای نوشته شده که منطقه کاشان و آران و بیدگل و توابعش؛ روزگار خوشی را سپری نمیکند. وصاف، برای بیدگل مینویسد؛ «... مخروبهاش از معمورهاش افزون است.» (ص 5) دلایل خرابی را هم به روشنی میبیند و مینویسد: «حوادث زمان و آفت دوران از قبیل قتل و غارت لشکر افغان و ابوابگیری نادری و نا ایمنی بعضی از ازمنه و عبور عساکر به طرف شیراز و اصفهان و بالعکس و آفاتی دیگر مثل قحط و غلا و طاعون و وبا و کسادی و ناروایی اقمشه منسوجه این قریه به واسطه رواج و رونق اجناس دول خارجه در ایران؛ این قریه را کمکم ویران و خلقش را کم نمود.» (ص 6)
چراغان، آدم را چراغان میکند. وصاف؛ دیوان شعر هم دارد که منتشر شده است. روانش به شادی بپاید..
بوم و بر...برچسب : نویسنده : 8boomvabar7 بازدید : 181