این روزها، به تاسفی و به اندوهی، کم حوصلهام. اگر روزی مولانا شمس تبریزی، آن دانستهی راههای آسمانی نوشت: «آن خطاط سه گونه خط نوشتی: یکی او خواندی، لاغیر... یکی هم او خواندی هم غیر... یکی نه او خواندی نه غیر....» امروز در سدهای دیگر، این نافهم کرده آن راها، به ناچاری و به اضطراب از خطی برای عابر پیاده مینویسد. به ناچاری و ناامیدی مینویسد که نوشتن از شهر و خطوط شهری، گوشی شنوا میخواهد و به اضطراب مینویسد از آن رو که هر زمان که در کوی و خیابان شهر تاریخیاش میپیماید، جدال مرگ و زندگی خود و عزیزانش را به چشم میبیند.
از جمعه پنجم مهرماه تا کنون که بامداد نهم مهر است، در خود و بیرون از خود و میان خطوط ناروشن عابر پیاده شهرم کاشان، پیچ و تاب میخورم. به این فکر میکنم در آستانهی پاییز و بازگشایی مدارس، چرا شهرداری و شورای محترم ترافیک و دیگر مدیران شهری، هیچ اندیشهای برای نو کردن خطوط عابر پیاده خیابانها نکردهاند. در بسیاری از خیابانهای کاشان، خطوط عابر پیاده، به تیرهگی یا به ساییدهگی گراییدهاند و پارهای نیز محو شده و پارهای از جاها، از مهم جایها، هیچ خط عابر پیادهای نیست که نیست تا به چشم آید. ایمنی تردد عبور عابر پیاده از خیابان، آن هم کودکان و نوجوانانی که با سرخوشی و گاه سر به هوایی از حصار مدرسه میگریزند یا بدان پناه میبرند؛ در کوی و خیابانمان بر عهدهی کیست؟ بارها شنیده و خواندهاید: « من قتل نفسن او فساد فی الارض فکانما قتل الناس جمعیا و من احیاها فکانما احیاها الناس جمعیا ». (مائده، آیه 437 ) نجات یک تن، نجات آدمی و مرگ یک تن، مرگ همگی است.
از خیابان فاضل نراقی که به قول احسان نراقی، مسقطالرسِ من است، سمت میدان کمالالملک میرفتم. سه راه علوی، تبلیغات روز جهانی گردشگری، به یادبود و گرامی داشت آن اشاره داشت. نگاهم به خط بیرنگ عابر پیاده پایین آن افتاد. و یاد بارها باری افتادم که گردشگران خارجی را دیده بودم که به سان مرغی پرکنده در عبور از خیابانهای کاشان، پر پر میزدند. چرا که ماشینهای این شهر، فهمی از توقف و ایستادنِ، نیافتهاند. از آنجا به خیابان علوی پیچیدم. پرتردد ترین نقطه، یکی محوطه روبهروی حمام سلطان امیرحمد است که آنجا نیز خط عابر پیاده، روح و راه خویش را از دست داده بود. به راستی پنجم مهر باشد. روز جهانی گردشگری باشد. در شهر گردشگری کاشان باشد، ایمنی تردد و عبور گردشگرانش را کدام نهاد، کی و چگونه میخواهد تامین کند.
روبهروی مسجد آقابزرگ همان، میدان کمالالملک همان و بعد حوالی چهاراه نیز همان. از چهاراه سمت سهراه غزنوی پیچیدم. بعد خ مدرسه ( خ سپاه)، و بعد بلوار مطهری. به تقریب همهجا، خطهای بیرنگ عابر پیاده درون چشمهایم ریخت. کاشان را دور زدم. کمربندی، خ استاد طالقانی، چهارراه امیریه، خ نطنز و خ غیاث الدین. میدان قاضی اسد و خ ملامحسن فیض، خیابان به خیابان چرخیدم. ناباورانه و در خود گفتم: وای بر من و بر روزگار من! چرا توجهام به حضور چند هزارکودک و نوجوانی نیست که این روزها از کوی و خیابان میگذرند.
در این گشت و گذار بیفیض در آدینه روز خیابانهای کاشان، قریب سی عکس گرفتم از خطهای عابر پیاده که چندی از آن را به گواه میگذارم. ناگفته نماند پارهای جایها، مهم جایها، هیچ خطی برای عابر پیاده نیست. نمونه روشنش، ابتدای خ نطنز، در مجاورت تالار و کتابخانه ملامحسن فیض و کانون پرورش فکری و کودکان این شهر است. اگر نگویم صدها که روزانه دهها کودک و نوجوان و عابر پیاده، ناچار به عبور از خیابان هستند. دریغ از خطی ولو خط ساییدهای از عابر پیاده. نیز خ غیاث الدین، در ورودی مزار دشت افروز. و لابد فراوانی جاهای دیگر که بایسته است برای عبور عابر پیاده، خطی اندیشیده شود.
با معاونت محترم حمل و نقل و ترافیک شهری گفت و گوی کوتاهی داشتم که در پاسخ، سه مسئله را به وضوح بیان کردند. نخست بودنِ خطوط عابر پیاده اما کم رنگ شدن آنها در زیر لایهی چربی و سیاهی لاستیک ماشینها، دوم نبود بودجه کافی و نیامدن پیمانکاران برای تازه کردن خطوط. سه دیگر؛ ناچیز بودن چنین مسائلی در چشم و ذهن و دل مدیرانِ شهری و مهم انگاشتن پروژههای پرطمطراق و به چشم آمدنی.
از سویی دیگر آشکارم کرد که بر اساس ماده بیست و سه قانون رسیدگی به تخلفات راهنمایی و رانندگی، از درآمد حاصل از جرائم، از سال 91 تا 97، تنها سی درصد مبالغ تخصیصی از استان پرداخت و هفتاد درصد الباقی آن پرداخت نشده است. به عبارت دیگر، طی این سالها جمعا مبلغی برابر یک میلیارد و هشت میلیون تومان وصول شده و این در حالی بوده است که شهرداری کاشان، تنها در یک سال مالی و تنها برای یک فعالیت اجرایی در خط کشی معابر، در حدود دو میلیارد تومان هزینه کرده است. مخفی نماند که دهها پروژه تاسیسی و اصلاحی دیگر؛ نظیر اصلاح طرح هندسی معابر، نوسازی و ساماندهی حمل و نقل عمومی، احداث پلهای روگذر، پیگیری و انجام سه فاز نخست سند مطالعات جامع حمل و نقل و...، با اقلِ تامین هزینه، پیش رفته و به پیش میرود.
واقعیت آن است که دانستن این مسائل، فشار مضاعفی بر نویسنده تحمیل کرد. از سویی، مطالبهگرانه پی جوی مطالباتی بوده که ایمنی تردد در شهرمان، خاصه برای عابر پیاده را افزایش دهد و از سوی دیگر، در مییابد که شهرداری به عنوان یکی از دستگاههای عامل، فراتر از توانی که قانونگذار برایش تعیین کرده، عمل کرده و از کوششی فروگزاری نکرده است. دانستن این دادهها، هرچند انصاف آدمی را در نوشتن فزونی میبخشد، اما تغییری در واقعیت جاری و وضعیت موجود معابرمان به وجود نمیآورد.
از این منظر همچنان ضروری و به حق و بایسته میدانم نه تنها شهرداری که همهی مدیران محترم شهری و اعضای محترم شورای شهری و همشهریان گرامیام را مخاطب خود بپندارم.
شمار فراوانی از فرزندان دلبند و نوههای گرامیتان، راه خانه تا مدرسهاشان را با سرویس مدرسه میپیمایند. دقیقن از آستانهی درهای خانه تا آستانهی درهای دبستان و مدرسه را با سرویس خصوصی و با ماشین طی میکنند و طبیعی است برای شما که چندان وقعی بر حال و روز کوچه و خیابان و ناامنی و ناایمنیهای پیداتر از پیدای آن ننهید. اما یادتان باشد هر کودکی که در کوی و برزن، از کوچه و خیابان شهر ِپر آشوبی چون کاشان بگذرد، مسئول حفظ جان و امنیت او نیز به شمار میآیید. حضور این همه سرویس مدرسه در شهری مثل کاشان، نشانهی روشنی است بر این ناامنی و ناایمنی راه و کژراهِ کوچه و خیابانهامان. لابد زهی خوشبختی و سعادت ما!
واقعیتی است که کمرنگی و بیرنگی و غیاب خطوط عابر پیاده، بیتوجهی همشهریان فهم ناداشته از عابر پیاده را افزایش میدهد. واقعن در روشنای روز و تاریکنای شب، این خطوط کمرنگ و بیجان عابر، هیچ توجهی را به خود جلب نمیکند.. کافی است کمی فرصت گذاریم و به گوگل سری بزنیم. مشخصات و مختصات خط عابر پیاده و چند و چون و بایستگی آن را بازخوانی کنیم. به تقریب نمونه های فراوانی از خطوط عابر پیاده را می بینیم که به واسطهی رنگ آمیزی مضاعف، و گاه استفاده از دیگر خطوط گرافیگی، سبب بیشتر شدن توجه رانندگان و عابران میشوند.
ناگفته نماند مای سوار شونده بر ماشین نیز، نه تنها پشت چراغ راهنمایی چهارراهها، که هرجا روندهی پیادهای بر خط عابر پیاده میبینیم، موظف و مسئول به ایستادنیم. نیروی محترم راهنمایی و رانندگی، همان گونه که کوشش بایستهای کرد تا بستن کمربند ایمنی را آموزش داده و برای نبستن آن جریمه گرفت، موظف به جریمهی من است هنگامی که به خطوط عابر پیاده بیتوجهم. همان گونه که موظف به آموزش صحیح و عمومی در جهت ارتقای فرهنگ رانندگی و حمل و نقل است.
از سوی دیگر، ما؛ مای همهی مردم شهر، ضرورت دارد همانگونه که بر چهاردیوار خانههامان و آبادی و عمرانش همت میگماریم، درک و فهم و دانستگیمان را از شهرمان فزونی بخشیم و به آبادی و عمرانش دل ببندیم. یادمان باشد شهر بیعابر پیاده ، شهر بیدوچرخه و دوچرخهسوار، شهر بیخطوط فراگیر و مناسبِ حمل و نقل عمومی، قبرستانِ سنگین و مهیب و آلودهای میشود از ماشینهایی که آرام و گاه تنداتند، عرصه را بر زندگان خواهند بست. پیادهراههای شهری، فاقد ایمنی در حرکت، فاقد جذابیت بصری، و متاسفانه بسیاریشان فاقد شرایط قدم زدنانند. و این مسئله، ضریب حضور ماشین را در شهر افزوده است. دوگانهی نابرابر ماشین ـ انسان را با حضور پیادهامان، با دوچرخهسواریمان و با استفاده از وسایل نقلیه عمومی، به نفع انسان تغییر دهیم و یادمان باشد شهر انسانی، با حضور و زیستِ ایمن انسان، معنا پیدا میکند.
بوم و بر...برچسب : نویسنده : 8boomvabar7 بازدید : 127